توانا بود ، هر که دانا بود
ز دانش ، دل پیر ، برنا بود
با این توضیح ، نقش و اهمیت : " حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی " ، زاده ی سال 319 خورشیدی و متوفی در پیش از سال 397 خورشیدی ، در آن است که با آفریدن اثر همیشه جاوید خود " شاهنامه " ، نه تنها زبان ، بلکه کل فرهنگ و تاریخ و در یک سخن ، همه ی اسناد هویت و اصالت اقوام ایرانی را جاودانگی بخشید و خود نیز بر آن چه که می کرد و بر عظمت آن ، به طور آشکار آگاه بود . " فردوسی " ، می دانست که با زنده نگه داشتن زبان ویژه ی یک ملت ، در واقع به آن ملت ، زندگی و جاودانگی بخشیده است .
زبان ، شرح حال انسان هاست . اگر زبان را بر داریم ، به طور تقریب چیزی از شخصیت ، عقاید ، خاطرات و افکار نظام یافته ی ما ، باقی نخواهد ماند . بدون زبان ، موجودیت انسان هم به پایان می رسد .
زبان ، ذخیره ی نمادین اندیشه ها ، عواطف ، بحران ها ، مخالفت ها ، نفرت ها ، توافق ها، وفاداری ها ، افکار و انگیزه هایی است که در سوق دادن و تجلی هویت فرهنگی انسان ها ، نقش اساسی دارد .
همگان بر این باورند که واژه ها در کارگاه اندیشه و جهان بینی اندیشمندان و روشنفکران هر دوره ، در هم می آویزند تا زایش مفاهیم عمیق انسانی تا ابد ، تداوم یابد . با وجود این ، در یک کنکاش و داوری دقیق ، تمایزات غیر قابل کتمان و قوت کلام سخن سرای نام آور ایران زمین ، یعنی : " حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی " ، با همتایان هم عصر خود ، آشکارا به چشم می خورد .
زبان و کلمات برآمده از ذهن فرانگر و تیز بین او ، در محدودیت قالب های شعری ، تن به اسارت نمی سپارد و ناگزیر به گونه ی شگفت آوری زنده ، ملموس و دور پرواز است . " فردوسی " ، به علت ضرورت زمانی و جو اختناق حاکم در زمان خود ، در اثر اجبار برای بیان مسایل روز ، زبانی کنایه آمیز و اسطوره ای انتخاب کرده است . در حالی که محتوای مورد بحث او ، مسایل جاری زمان است . بدین اعتبار ، " فردوسی " ، از محدود افرادی است که توان به تصویر کشیدن جنایات شرم آور زمان خویش را داشته است .
وی ، زیر دید تیز و مستقیم همه روزه ی جاسوس های بغداد و غزنین ، تنظیم شاهکار ادبیات ایران زمین ، شاهنامه را که از قضا " حماسه ی داد " است ، آغاز می کند و به تجزیه و تحلیل نیروهای سیاسی بغداد و عناصر داخلی آن ها ، می پردازد .
" فردوسی " ، ضمن بیان مفاسد آن ها ، نه تنها بغداد و غزنین ، بلکه با عناصر داخلی آن ها نیز می ستیزد . و در واقع ، طرح تئوریک نظام جانشین عرب و ترک را می ریزد .
حداقل آرزوی " فردوسی " ، این بود که ترکیبی از اقتدار ساسانیان و ویژگی های مثبت سامانیان و سنن ملی ایران یاستان را ببیند .
بر آید ترا این چنین کار چند
به نیروی تدبیر و بخت بلند
چهار عنصر اساسی برای " فردوسی " ، ارزش های بنیادی و اصلی به شمار می آید .و او : " شاهنامه " ی خود را در مربعی قرار داده که هر ضلع آن ، بیانگر یکی از این چهار عنصر است . آن عناصر عبارتند از : 1 ) ملیت ایرانی 2 ) خرد مندی 3 ) عدالت و 4 ) صلح دوستی .
" فردوسی " ، هر موضوع و هر حکایتی را بر پایه ی این چهار عنصر تقسیم می کند . علاوه بر این ، شاهنامه ، شناسنامه ی فرهنگی ما ایرانیان است که می کوشد تا به تاخت و تاز متجاوزین و ستمگران ، پاسخ دهد .
" فردوسی " ، ایرانی را معادل آزاده می داند و از ایرانیان ، با تعبیر آزادگان یاد می کند . بدان سبب که پاسخی به ستم های امویان و عباسیان نیز داده باشد . چرا که مدت زمان درازی ایرانیان ، " موالی " خوانده می شدند و با آنان همانند انسان های درجه دوم رفتار می شد .بنابراین ، شاهنامه از این منظر ، بیش از آن که بیان اندیشه ها و نیات یک فرد باشد ، ارتقای نگرشی ملی ، انسانی و یا تعالی بخشیدن نوعی جهان بینی است .
مبنای تاریخ رسمی بر: " اراده ی معطوف به قدرت " است و مبنای حماسه بر " اراده ی معطوف به خرد " ، این اراده ی معطوف به خرد ، شاهنامه را مدرن و به روز می کند .
ایرانی ، امروز با مطالعه ی شاهنامه ، خرد و خردگرایی را در گذشته ی اجتماعی خویش ، خود تجربه می کند و اگر به سوی گونه ای مدرنیته ی شرقی - ایرانی ( فرهنگ دموکراتیک ) حرکت می کند ، با گذار آگاهانه و توام با شناخت از هویت گذشته و سنت خویش است .
دیگر این که ، ایران
ی امروز با مطالعه ی شاهنامه در می یابد که خرد و خرد پذیری ، امری وارداتی و غربی نیست . پایان کلام آن که انگیزه ی " فردوسی " ، از خلق شاهنامه در موارد زیر خلاصه می شود :
1 ) مبارزه با فرهنگ اقتصادی و سیاسی خلفای عباسی .
2 ) مبارزه با سلطه ی امیران غیر ایرانی که غاصبانه حکومت و سلطنت ایران را در دست گرفتند .
3 ) مبارزه با بیدادگری و زنده نگه داشتن حماسه ی داد .
همه ساله ، بخت تو ، پیروز باد !
شبان سیه ، بر تو ، نوروز باد !
1 ) آگوست کنت ، فردینان دوسوسور ، کلود لوی استروی و .... دکتر امیر حسین آریان پور ، دکتر علی اکبر ترابی ، دکتر بابک احمدی و ....
« سیاوش رضازاده( کارشناس علوم سیاسی) - پنجشنبه 25 اردیبهشت ماه سال 1399 خورشیدی- رشت "